سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

اربعین 92

باز دگر باره رسـید اربعـین جوش زند خون حـسـین از زمین شـد چهلم روز عزای حسین جان جهان باد فدای حـسین فرشته ی زیبای من هر سال خونه ی عمو کمال  2 شب قبل از اربعین سفره هست و اونجا عزاداری میکنند و شب دوم گهواره ی علی اصغر رو میبندن. امسال هم  سعادت داشتیم و هر دو شب و رفتیم اونجا. سینا جونم شما هم حسابی با دوستات بازی میکردی و یک لحظه ازشون جدا نمیشدی و تا اخرین لحظه با هم بازی میکردین. اینم عکسای شب دوم اینم عکس رفیق فابریکت به یاد کربلا دل‏ها غمگین است دلا خون گریه کن چون اربعین است اربعین حسینی برشما تسلیت باد ...
2 دی 1392

شب یلدا 92

شب یلدا ، قدم آرام بردار ، کمی هم احترام ما نگه دار تو میبینی ربابم غصه دار است،بنی هاشم هنوزم داغدار است صدای العطش در گوش مانده،بدن ها بی کفن هر گوشه مانده شب یلدا تو هم چله نشین باش سیه پوش غم سالار دین باش  پسته ی همیشه خندون من یلدات مبااااااااارک يلدا يعني يادمان باشد که زندگي آنقدر کوتاه است که 1 دقيقه بيشتر با هم بودن را بايد جشن گرفت بچه ها خبر خبر شب یلدا شده باز *** ننه سرما دوباره برمیگرده از سفر *** بابا امشب خریده آجیل و یه هندونه *** مامان مهربونم فال حافظ میخونه *** ننه جون...
30 آذر 1392